هميشه لبهايتان چون گل محمدي، خندان باد گلخندان |
|||
دو شنبه 3 بهمن 1390برچسب:تهران,دبيرستان دكتر نصيري,عظيم سرودلير,گلخندان,كوسه لو,بازران,فامنين,چپقلو,مردم چپقلو,ايثار,مردانگي,همدان,بخش فامنين,برف,بهار,زمستان,راه بندان,برف بهاري, :: 8:46 :: نويسنده : عظیم سرودلیر
سلام با ديدن اين عكس چه فكر مي كنيد؟ شايد باورتان نشود كه اين عكس در سوم فروردين ماه سال 1351 گرفته شده. مكان گرفتن عكس هم در "سولو دره" حدود يك كيلومتري روستاي آغگول مي باشد. آن هايي كه بلدند مي دانند كه حد اقل سي چهل متر زير پاي ما برف انباشته شده. مثلاً شب عيد بود و بعد از شش ماه درس خواندن در تهران داشتيم مي رفتيم پدر و مادرمان را ببينيم. ولي خوب برف آمد و گردنه دخان بسته شد و ما مجبور شديم شب عيد را در خانه عمه مان در آغگول بگذرانيم و سه روز بعد با پاي پياده راهي كوسه لو شويم، كه شش كيلومتري با همين وضع راه رفتيم. البتّه به تنهايي كه جرأتوشو نداشتيم، با شوهر عمه مان، مرحوم مشهدي محمد عبّاسي. اين عكس را هم ايشان از ما گرفتند. در آن شب عيد هم اتفاقات جالبي رخ داد. ماشين ها پشت برف گير كردند و ماندند. مردم چپيقلو مردانگي كردند و نان هاي سفره هاشان را در بوقچه ها به كولشان بستند و بردند بين مسافران تقسيم كردند. يك راننده اتوبوس هم تمام قسمت هاي قابل سوختن ماشينش را آتش زد و مسافرينش را از سرما زدگي نجات داد. و حوادثي از اين قبيل. بنده آن موقع در كلاس سوم رياضي دبيرستان دكتر نصيري، البته در بخش شبانه اش، تهران واقع درانتهاي خيابان سينا درس مي خواندم. درباره وبلاگ آرشيو وبلاگ پيوندها نويسندگان |
|||
|